.

.

دریافت کد باکس گوهر فروش

گوهر فروش



خیال شهریار در آسمان جوانی هایش بال می گشاید ،

شادابی کمرنگی در چهره اش پدید می آید وزبانش عنان اختیار از کف

می دهدو می گوید:

وقتی که در کشاکش میدان عشق مغلوب شدم واطرافیان نامرد

معشوقه ام به نا مرادی ام کشاندند

وحسن و جوانی وآزادگی وعشق وهنرم همه در برابر قدرت اهریمنی

زر وسیم تسلیم شدند در خویشتن شکستم،گویی که لاشه

خوشکیده ام را ....

 

داستان جانسوز شهریار را در ادامه مطلب بخوانید.


ادامه مطلب
[ جمعه 21 شهريور 1393برچسب:شعر,شهریار,دلنوشته,عاشقانه, ] [ 23:59 ] [ عادل ]
[ ]

صفحه قبل 1 صفحه بعد